سال ۱۴۰۳ که آخرین روز آن بهسرعت در حال پایان است، طبق تقویم خورشیدی ایران، سال کبیسه است. «کبیسهگیری» در گاهشماریها به روز یا روزهایی گفته میشود که برای جبران نقصان سالهای عمومی بهصورت تجمیع در یک سال، به سالهای دیگر افزوده میشود. «کبیسه» نیز واژهای از ریشه «کبس» بر پایه فعل عربی «کبس» است که معنای پر کردن چاه از خاک را میدهد. در تقویمهای خورشیدی، هر چهار سال و در تقویمهای قمری تقریبا هر سه سال، یک روز کبیسه است.
در گاهشمار خورشیدی، چنانچه لحظه تحویل سال در بعدازظهر سیصدوشصتوششمین روز باشد، آن سال کبیسه است. درست مثل سال ۱۴۰۳ هجری خورشیدی که ظهر پنجشنبه ۳۰ اسفند به پایان میرسد. در واقع سال کبیسه، ساعتهای کسرشده از یک روز کامل در سه سال متوالی است که در سال چهارم بهصورت یکجا محاسبه میشود.
شاید برای بسیاری از ما این سوال مطرح باشد که به احتساب سالهای کبیسه چه نیازی است. به عقیده منجمان، اگر سالهای کبیسه حساب نشوند، به مرور زمان، احتمالا با گذشت حدود ۷۰۰ سال، جایگاه فصلها در تقویم تغییر میکند. به این معنا که ممکن است، آغاز سال نو خورشیدی در ایران، برابر با تابستان، پاییز و حتی زمستان شود.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
پیشینه احتساب سالهای کبیسه در فرهنگهای مختلف متفاوت است. در ایران، پیشینه سال کبیسه به دوران تمدنهای باستان بازمیگردد که مردم در تنظیم تقویم با چرخههای طبیعی، راههایی برای جبران کسری روزها پیدا کردند.
تنظیم تقویم بر مبنای چرخههای طبیعی و تغییر فصلها با توجه به ویژگیهای زندگی در دوران باستان که بیشتر مبتنی بر کشاورزی و دامداری بود، اهمیت فراوان داشت.
مرور اسناد تاریخی حاکی از آن است که مصریان باستان احتمالا نخستین کسانی بودند که متوجه شدند، یک سال کامل ۳۶۵ روز نیست، بلکه ۳۶۵ روز و حدود شش ساعت است. آنها برای جبران این اختلاف، هر چهار سال یک بار کل سال را ۳۶۶ روز احتساب میکردند. چنین به نظر میرسد که همین مبنا در تنظیم تقویمهای بعدی از جمله تقویم رومی و میلادی نیز تاثیر داشت.
در روم باستان، ابتدا هر سال ۳۵۵ روز بود اما هر چند سال یک بار، یک ماه اضافی برای هماهنگی فصلها به آن افزوده میشد، اما در این روش، احتمال خطا زیاد بود و آشفتگی در تعیین زمان و موعد کاشت و برداشت محصولات را در پی داشت. بنابراین حدود ۵۰ سال قبل از میلاد، ژولیوس سزار با مشورت منجمان اسکندریه، تقویم ژولیوسی را معرفی کرد که مطابق با آن هر سال ۳۶۵ روز بود و هر چهارسال یکبار یک روز به ماه فوریه اضافه میشد. یعنی ماه فوریه که بهطور معمول ۲۸ روزه بود، در سال کبیسه ۲۹ روزه میشد. اما حتی همین تقویم هم در محاسبه اشکالاتی داشت و به مرور زمان به جابهجایی زمان اعتدال بهاری منجر میشد و آن را تا دهه نخست ماه مارس جلو میانداخت.
سرانجام، در سال ۱۵۸۲ میلادی، پاپ گریگوری سیزدهم با تنظیم تقویم گریگوری، قوانین دقیقتری برای سال کبیسه در نظرگرفت. طبق این تقویم هر سالی که بر ۴ یا ۴۰۰ تقسیمپذیر باشد، سال کبیسه است ولی اگر سال بر ۱۰۰ تقسیمپذیر باشد، سال کبیسه نیست؛ بنابراین سال ۲۰۲۴ میلادی، سال کبیسه خواهد بود زیرا بر ۴ تقسیمپذیراست، اما سال ۱۹۰۰ میلادی کبیسه نبود، زیرا بر ۱۰۰ تقسیمپذیر بود اما بر ۴ نه.
در واقع این تقویم تثبیت کرد که طول متوسط سال تقویمی ۳۶۵.۲۴۲۵ روز باشد که بسیار به سال خورشیدی واقعی (۳۶۵.۲۴۲۲ روز) نزدیک است. به این ترتیب اشتباهی که در تقویم ژولیوسی انباشته شده بود، اصلاح شد.
تقویم خورشیدی ایران و حکیم عمر خیام
تقویم خورشیدی ایران در گاهشماریهای ایران باستان ریشه دارد و بر اساس مشاهدات دقیق منجمان تنظیم شده است. طی دوران مختلف نیز دانشمندان اصلاحاتی روی آن انجام دادند. مهمترین این اصلاحات نیز در زمان حکومت ملکشاه سلجوقی بود که گروهی از دانشمندان به سرپرستی عمر خیام نیشابوری مامور اصلاح تقویم شدند.
آنها تقویم جدیدی را در سال ۴۵۸ هجری شمسی (۱۰۷۹ میلادی) معرفی کردند که به نام تقویم جلالی شناخته شد. این تقویم یکی از دقیقترین تقویمهای تاریخ است و پایه تقویم هجری خورشیدی امروز است.
حکیم عمر خیام برای تنظیم تقویم خورشیدی، برخلاف تقویم میلادی که از قاعده ساده هر چهار سال یکبار استفاده میکند، برای احتساب سال کبیسه به روش دقیقتری دست پیدا کرد. در این روش، سال کبیسه هر چهار سال یکبار اتفاق میافتد، اما برای دقت بیشتر، برخی کبیسههای چهارساله حذف میشوند.
تقویم جلالی تا حدود ۸۰۰ سال در ایران بهطور غیررسمی استفاده میشد و در نهایت در دوره رضاشاه پهلوی با تغییر تقویم ایران از هجری قمری به هجری خورشیدی، به تقویم رسمی ایران تبدیل شد.
در این تقویم، سال کبیسه بر اساس همان اصول تقویم جلالی تنظیم شد، یعنی اگر باقیمانده تقسیم سال بر ۴ برابر ۱ باشد، آن سال کبیسه است، اما برای دقت بیشتر استثناهایی در دورههای طولانیتر در نظر گرفته شده است؛ به این معنا که مقدار واقعی سال خورشیدی از ۳۶۵ روز و ۶ ساعت اندکی کمتر است (۱۱ دقیقه و ۱۵ ثانیه) برای جبران این کسری پس از یک بازه طولانیمدت (حدودا هر ۳۳ سال یک بار) کبیسهگیری را پنجساله انجام میدهند.
سال کبیسه و فرهنگ عامه
سالهای کبیسه به دلیل تفاوت با دیگر سالها در فرهنگ عامه ایران و جهان، همواره با تعابیر، داستانسراییها و آیینهای خاص همراه بودهاند و مردم در نقاط مختلف دنیا، روایات و برداشتهای مختلفی از آن دارند. مثلا در میان برخی مردم دنیا این باور رایج است که متولدان سالهای کبیسه بهویژه کسانی که در آخرین روزهای سال به دنیا میآیند، آدمهای خوششانس یا خوشقدمیاند. برخی نیز ادعای بدیمن یا بدشانس بودن افرادی را که در روز ۳۰ اسفند یا ۲۹ فوریه به دنیا میآیند مطرح میکنند، چون این روزها هر چهارسال یکبار وجود دارد. برخی نیز معتقدند که این افراد نسبت به دیگران روحیه و سبک زندگی متفاوتی دارند.
در میان برخی ملل هم این تصور وجود دارد که متولدان سالهای کبیسه بیشتر از دیگران عمر میکنند یا نبوغ ویژهای دارند. برخی نیز با نگاه طنز به این موضوع نگاه میکنند و میگویند که این افراد هر چهارسال یکبار میتوانند تولدشان را جشن بگیرند. در برخی کشورها هم ازدواج در سال کبیسه خوشیمن یا بدیمن تلقی میشود. در برخی کشورها، وقایع تاریخی مهمی که در سالهای کبیسه رخ دادهاند، باورهای خاصی ایجاد کردهاند. مثلا اینکه در سالهای کبیسه انقلابها، جنگها، بلایای طبیعی یا تغییرات بزرگ بیشتری رخ میدهد. در مقابل، در برخی فرهنگها سال کبیسه را سال برکت و خوششانسی میدانند، زیرا طبیعت و زمین فرصت بیشتری برای رشد پیدا میکند.
در برخی فرهنگهای اروپایی، پیشنهاد ازدواج از سوی زنان به مردان در ۲۹ فوریه خوشیمن دانسته میشود. در مقابل، برخی دیگر معتقدند که ازدواج در سال کبیسه ممکن است باعث بدشانسی و جدایی شود.
در برخی جوامع روستایی هم باور بر این است که سال کبیسه بر کشاورزی تاثیر دارد. برخی میگویند که در این سال، محصولات کمتر بار میدهند یا فصلها تغییراتی نامعمول دارند. البته هیچیک از این باورها بر مبنای اصول علمی نیستند و تنها در برخی فرهنگها و تجربههای تاریخی ریشه دارند. اصل ماجرا این است که کبیسهگیری با هدف اعتدال بخشیدن به فصلها انجام میشود.